سلام

امروز باز هم اومدم که دوباره مطالب جدید بزنم


پس شروع میکنم

یادواره مهندسی ...

بسی رنج بردم در این سال سی / که مدرک بگیرم زبد شانسی

نشد، دادم از کف همه زندگی / نهادم به سر افسر بندگی

نبودم اوائل چنین ناتوان / ببودم به سر موی و بودم جوان

نه تن خسته و ناتوان بودمی / نه اینگونه نامهربان بودمی

نه اهریمنی طینتی داشتم / نه بر خوی بد عادتی داشتم


کنون بشنوید اینکه بیچاره من / چنان گشته‌ام اینچنین اهرمن

بود شرح احوال من بس دراز / ولی قطره آن گویم از بحر، باز

به هوش و خرد شهره بودم به شهر / نبودی چو من درسخوانی به دهر

به کنکور در رزم کنکوریان / زدم تستها را یکی در میان

به کف آمدم رتبه‌ای زیر صد / نیارد چو من رتبه کس تا ابد

خیالم که دیگر مهندس شدم / نبودم خبر زینکه مفلس شدم

به خود وعده‌ای نیک دادم همی / که چون در خط درس افتادمی

بیابم اگر صد هزاران کتاب / زنم از خوراک و میرم ز خواب

چنانش بخوانم به روزانه شب / که خود گردم از کار خود در عجب

ولیکن چو پایم بدینجا رسید / نبیند دو چشمت که چشمم چه دید

به هنگامه ثبت نامم دمار / برآمد به یک روزه هفتاد بار

به «آموزش»اش چون گذارم فتاد / رخ سرخ من رو به زردی نهاد

چو دادندمی صد هزاران ورق / به رخساره زردم آمد عرق

چنان بی کس و خسته ماندم به صف / که رست از کف کفش مخلص علف

پس از آن چو دیگر به صف ماندگان / به یک نمره گشتم من از بندیان

بماند، پس نمره‌ای گم شدم / جدا از خود و شهر و مردم شدم

به خود گفتم این زندگی بهتر است / ره دانشم راه پر گوهر است

گذشتم از آن فکر پیشینه‌ام / که من دیگر آن شخص پیشین نه ام

به من چه که دیگر کسان چون کنند / به من چه، چه در کار گردون کنند

به من چه فلانی دل آزرده است / به من چه خر مش رجب مرده است

گذشتم از آن فکر پیشینه‌ام / که من دیگر آن شخص پیشین نه ام

که دانش چراغ ره آدم است / کلید در گنج این عالم است

چو فرصت غنیمت شمارم کنون / مرا علم و دانش شود رهنمون

پس از آن به مکتب نهادم چو پا / ز یک درب چوبی بسی بی صدا

به رزم اندر آمد یکی اوستاد / بگفتا شکاری به دام اوفتاد

بچرخید و گردید و غرید و گفت / در این پهنه یکدم نشاید که خفت

که من دکترا از فلان کشورم / یل سر سپاه فلان کشورم

کنون گفته باشم به آغاز درس / ز کس گر نترسی، ز مخلص بترس

بگفتم که درست بسی ساده است / کدامین خر ز درست افتاده است؟

بگفتا که درسم بسی مشکل است / خیالات تو ای جوان باطل است

چنانت بکوبم به گرز گران / که پولاد کوبند آهنگران

پس از آن سخنها و آن سرگذشت / دوماهی چو از آن سخن‌ها گذشت

ریاضی یکم نمره بر شیشه زد / هزاران غمم تیشه بر ریشه زد

علومی چو بر بنده لشکر کشید / سپاه معارف به دادم رسید

یکی بیست بگرفتم از ریشه‌ها / نشد کارگر زخم آن تیشه‌ها

پس از آن معارف ز من قهر کرد / دهانم ز تلخی چنان زهر کرد

به تالار و در گرمی ماه تیر / بیامد ز در اوستادی چو شیر

بگفتا که در رزم نام آوران / بدان،‌ خوان اول بود امتحان

فراهم شد از جمع ما لشگری / یکی پهلوان‌تر از آن دیگری

اتودها کشیده همه از نیام / که باید نمودن به دشمن قیام

چو آمد فرود آن یل از پشت زین / ببست افسار رخش خود بر زمین

کشید از نیامش سوالات را / بگفتا که حل کن محالات را

سپه را به یک غرش آرام کرد / یلان را چنان اسب خود رام کرد

بگفتا که درسم بسی ساده است؟! / کدامین کس از درسم افتاده است؟!

کنون گر توانی برو بچه‌جان / به فنی زبندم تو خود را رهان

نشستم چنان سنگ بر صندلی / به خود گفتمی اینکه ول معطلی

برو فکر دیگر بکن این جوان / مگر ترم دیگر شوی پهلوان

شدم بر خر نحس شیطان سوار / دو صد حیله را چون نمودم قطار

به یک روزه صدها گواهی بکف / به ظاهر پریشان و در دل شعف

بگفتم که من موقع امتحان / ببودم به بستر بسی ناتوان

که رحمی کن ای پهلوان رهنما / بیا بر من اکنون تو راهی نما

کنون تا نیفتم به حال نزار / برونم کش از پهنه کارزار

دو ترمی در این نابرابر نبرد / دگر از چه آرم سرت را به درد

هزاران کلک را زدم بیش و کم / که شاید برون آیم از پنچ و خم

رهی پرفراز و خم اندر خم است / در این ره هزاران چو من رستم است

یکیشان به رخش و یکی مرده رخش / یکی با درفش و یکی بی درفش

هر اینک در اندیشه کارزار / مگر آخر آید غم روزگار

بهترین میوه برای درمان چاقی چیست







افرادی که دارای رژیم های غذایی هستند حتی در مصرف میوه نیز باید دقت داشته باشند،اما چه میوه ای در درمان چاقی سودمند است ؟




مصرف پرتقال بهترین درمان چاقی است و با مصرف آن کمبود عناصر فلزی بدن تامین و مقاومت طبیعی بدن زیاد می‌شود. همچنین میوه پرتقال ، سرشار از ویتامین‌های C ،B و A است.
پرتقال دارای آهن،فسفر،کلسیم،منیزیم،سدیم ،پتاسیم،مس،کلر،گوگرد،روی و غیره است.آب پرتقال، اثر مقوی و نشاط‌ آور دارد و با مصرف آن،غلظت خون کاهش پیدا می‌کند،لذا می‌توان پرتقال را محافظ سیستم عروقی به‌حساب آورد.
اگر آب پرتقال بدون پوست کندن میوه تهیه شود اثر مفیدتری دارد. آب پرتقال نوشابه‌ای مفرح و با خاصیت مدر و دارای اثر ضد سم است و مقاومت محیطی بدن را زیاد می‌کند.
افرادی که چاق هستند،اگر رژیم پرتقال بگیرند،در رفع چاقی بسیار موثر است.در این رژیم باید چند روز پرتقال بخورند.
برای معالجه چاقی و گرفتن رژیم لاغری،یک عدد پرتقال و 3 لیمو را به برش‌های نازکی ببرید و آن را مدت 10 دقیقه در نیم لیتر آب بجوشانید، 2 قاشق سوپ‌خوری عسل را به آن اضافه کنید و دوباره 5‌ دقیقه آن را بجوشانید، بعد آن را صاف و بگذارید سرد شود و هر روز 3 استکان کوچک از آن را میل کنید.

تفاوت چپ دستها با راست دستها




آیا می دانید راست دست بودن یا چپ دست باعث تغییر دید و نگرش شما می شود؟اما چگونه؟


پژوهشگران اسپانیایی در تحقیقات خود نشان دادند که افراد چپ دست خوبیهای دنیا را در نقطه مقابل راست دستها می بینند.


محققان دانشگاه گرانادا با بازنگری تعداد زیادی از مطالعات مربوط به راست دستها و چپ دستها دریافتند دستی که افراد با آن می نویسند نگاه آنها را نسبت به دنیا تغییر می دهد و می تواند بر روی روش این افراد در دیدن مفاهیمی چون خوبی و بدی تاثیر بگذارد. به طوری که چپ دستها خوبی دنیا را در سمت چپ و راست دستها آن را در طرف مخالف می بینند.

برپایه این تحقیقات، تجربیات ادراکی و حرکتی به طور اجتناب ناپذیری با دستی که قدرت بیشتری دارد ارتباط دارند و تا حد چشمگیری بر روی چگونگی نگاه ما به دنیا و درک مفاهیمی چون خوبی و بدی اثر می گذارند.

چپ دستها در اقلیت قرار دارند و تنها حدود 10 درصد از جمعیت جهانی را تشکیل می دهند. چپ دستی به دلیل قدرت بیشتر نیمکره راست مغز است در حالی که در راست دستها قدرت نیمکره چپ بیشتر است.

اغلب گفته می شود که این تفاوت مغزی موجب می شود که چپ دستها باهوش تر و خلاق تر از راست دستها باشند و این فکر از این ناشی شده است که بسیاری از هنرمندان و نوابغ گذشته از دست چپ (دست شیطان) استفاده می کرده اند.

در گذشته به این دلیل به دست چپ دست شیطان می گفتند که در راست دستها به عنوان یک دست از کارافتاده و بی مصرف شناخته می شده و تمام قدرت و توانایی فرد در دست راست بوده است.

به دلیل در اقلیت قرار گرفتن این افراد، از نظر فرهنگی پیش داوریهای زیادی درباره چپ دستها می شود.

اکنون این محققان اسپانیایی در بررسیهای خود نشان دادند که چپ دستها "چشم انداز چپ" دنیا را دارند.

تحقیقات گذشته دانشمندان دانشگاه استانفورد نشان می داد زمانی که از یک چپ دست خواسته می شود که اشیاء و یا افراد را با یک مفهوم ذهنی مثبت در فضای یک نمودار قرار دهد آنها را در سمت چپ قرار می دهند در حالی که مفاهیم منفی را در طرف راست می گذارند اما راست دستها مفاهیم مثبت و منفی را در جهت مخالف قرار می دهند.

همچنین در یک نقاشی، اشیاء و افرادی که طرف چپ چیده می شوند از نظر یک چپ دست همیشه مثبت هستند در حالی که برای راست دستها منفی به نظر می رسند.

این محققان در این خصوص توضیح دادند: "سیستم نمادگرایی دنیا بیان می دارد که راست نماد خوبی و چپ نماد بدی است. این درحالی است که تجربه حسی- حرکتی چپ دستها موجب می شود که نمادهای آنها در نقطه مقابل باشد.

این نشان می دهد که نظام جهانی نمادها از سوی راست دستها تعیین شده است.

آیا تا بحال احساس حقارت کرده اید؟



یا تا به حال با افرادی برخورد کرده‌اید که موفقیت‌های‌تان را بی‌اهمیت جلوه دهند؟!

همه‌ی ما تاکنون با افرادی مواجه شده‌ایم که سعی می‌کنند مانع رسیدن اشخاص به‌ اهداف متعالی خود شوند و با صحبت‌ها و رفتارشان، مایه‌ی دلسردی و ناراحتی دیگران را فراهم می‌کنند. برای نمونه، هروقت با آنان در مورد یک هدف اقتصادی صحبت کنید، با نشان‌دادن موانع و سختی‌های مسیر و حتی گاهی با بزرگ‌تر جلوه‌دادن آن‌ها سعی می‌کنند تا شما را از هدف‌تان منصرف نمایند و یا حتماً با افرادی برخورد کرده‌اید که وقتی به‌ موفقیتی دست‌می‌یابید، به‌جای این‌که خوشحال شوند و شما را به‌سوی کامیابی بیش‌تر تشویق و ترغیب کنند، از احساس نفرت نسبت به شما لبریز می‌شوند و با بی‌اعتنایی به موفقیت شما، سعی در کم‌اهمیت جلوه‌دادن و ناچیزانگاشتن آن دارند.

بدتر از همه‌ی این موارد، افرادی هستند که در صحبت‌های‌شان همیشه کسی یا کسانی را دارند که بخواهند توسط آنان، نکات مثبت و قوت شما را نادیده و کم‌اهمیت جلوه دهند؛ برای نمونه اگر شما در کارتان به ‌سِمت بالاتری دست‌ یافته‌اید، آنان در مورد کسی صحبت می‌کنند که به ریاست اداره‌ی مهمی دست‌یافته تا به شما بگویند که از نظرشان، ارتقا و پیشرفت شما کم‌اهمیت بوده است!


به‌راستی منشأ این‌گونه رفتارها در کجای فرهنگ انسانیت نهفته است؟!
چرا زمانی‌که با انسان‌های بسیار موفق برخورد می‌کنیم، کم‌تر در رفتارشان این‌گونه نیت‌های بد و کنایه‌های آزاردهنده دیده می‌شود؟

پاسخ این سؤال در دو کلمه خلاصه می‌شود؛ «احساس حقارت»
برخی از افرادی که قادر نیستند به پیشرفت و موفقیت شما دست پیدا کنند، می‌خواهند شما را در سطح خودشان یا کم‌تر از خودشان نگه‌دارند؛ درواقع آنان نمی‌دانند که هیچ‌کس نمی‌تواند مانع کامیابی و موفقیت شما شود مگر این‌که خودتان بخواهید!

اگر کسی موفق شد برای مدتی مانع دست‌یابی شما به هدف‌تان شود، بدانید که باید مسیر خود را در رسیدن به هدف‌تان تغییر دهید نه این‌که دست از هدف‌تان بردارید.

افرادی که سعی می‌کنند شما نتوانید به خواسته‌تان برسید، در وجود شما چیزی را می‌بینند که موجب نگرانی و آزارشان است. بی‌تردید در شما چیزی هست که خود را فاقد آن می‌دانند و کمبود آن‌را در وجود خود حس می‌کنند؛ چیزی مانند یک درون‌مایه‌ی قوی و هدفمند!

در مواجهه با این افراد، افکار و زمان خود را صرف مبارزه و دشمنی با آنان نکنید؛ بلکه به هدف خود بچسبید تا زودتر به آن دست‌یابید.


به‌یاد داشته باشید که اگر فقط به موفقیت بیندیشید، چیزی جز موفقیت نصیب شما نمی‌شود.
پس به رودی بیندیشید که در مسیر دریا شدن، بارها و بارها کوه‌ها و دره‌ها را می‌پیماید و با صخره‌های سخت برخورد می‌کند.